فاطمه (س) در مقام همسری اولین امام مسلمین، علی (ع) نیز حرف ها و درس های فراوانی برای بانوان دارد که به کار گیری آنها سبب آرامش و محبت روز افزون بین زوجین و در نتیجه گرمی کانون خانواده خواهد بود. در ادامه به برخی از این رفتارها اشاره می کنیم:
راز داری:
ادب و احترام زن به همسر خود، اقتضا می کند که نه تنها از طرح و بزرگ جلوه دادن کمبودهای خانه، خودداری کند، بلکه در حد امکان، کاستی ها را نیز نادیده گرفته و آنها را کوچک شمارد. روزی فاطمه (س) به حضور پیامبر (ص) رسید، در حالی که آثار ضعف و گرسنگی از چهره اش نمایان بود. رسول خدا (ص) بدون اینکه فاطمه (س) سخنی بگوید با مشاهده این حالت در حق او دعا کرد و از خداوند متعال سیری و سامان یافتن زندگی برای فرزندش مسألت نمود. همین امر که فاطمه (س) با آن همه نداری و فقر و ضعف هیچ گلایه ای به پدرش نمی کند، نمونه بارز راز داری و پایبندی به اساس و اسرار خانواده است.
فداکاری:
اصولا هیچ خانواده ای بدون گذشت و ایثار استوار نمی ماند. در خانه ای که تمام افراد آن در اندیشه منافع شخصی خود باشند و خبری از فداکاری نباشد، مهر و صفائی در میان نخواهد بود. در زندگی زهرا (س) جلوه های فداکاری را نیز به وفور می توان مشاهده کرد. روزی علی (ع) برای رفع گرسنگی شدید خود غذایی از فاطمه (س) طلب نمود. زهرا (س) پاسخ داد: خود دو روز است که چیزی نخورده ام و هر چه در خانه بود، برای شما و فرزندان آوردم. علی (ع) فرمود: چرا مرا آگاه نساختی که غذایی تهیه کنم. زهرا (س) پاسخ داد: از خدای خود شرم کردم که چیزی از تو بخواهم و انجام آن برایت دشوار باشد. و این فداکاری فاطمه (س) با علم به ضعف اقتصادی همسرش بود که نخواست او را شرمگین بیند.
پس چنین بانویی شایسته الگو بودن در جامعه زن مسلمان بوده و می طلبد تا بانوان محترمه با توجه ویژه به زندگی سراسر درس این بانوی نمونه؛ علی رغم حضوری موفق در جامعه، در محیط خانه نیز وظائف و نقش مادرانه و همسرانه خود را به خوبی ایفا کنند. چند سالی است که دست های پلید از پشت پرده در صدد تغییر مفهوم روز در کشور بوده و این روز را نمادی برای یادآوری درس های زهرا س برای بانوان است، به 8 مارس [روز جهانی زن] تغییر داده و اساسا ماهیت این روز را از آن گرفته اند.
خودم نوشت:
گاهی آنقدر دل تنگ کسی می شوی که اگر خودش بفهمد از نبودنش خجالت می کشد .!
« اِنّا اعطیناکَ الکوثَر ـ فَصلِّ لِربّک وَ انحَرـ
اِنّ . » آیات آرام آرام بر پیامبر (ص) نازل می شد و با نزول
هر آیه، شادی وصف ناپذیری در چهره ی درخشان رسول خدا (ص) تبلور می یافت. [ ای رسول
خدا ! ما به تو کوثر (خیر کثیر) عطا کردیم.] چه به موقع بود نزول آیات. این روزها
پیامبر (ص) از زخم زبان های بعد از وفات پسرش آزرده خاطر بود. زخم زبان هائی که او
را ابتر و بدون عقبه می دانستند. اما به یک باره همه چیز تغییر کرده و خداوند
فرشته ای در قامت یک زن برای رسولش عنایت فرمود. حوریه ای به نام فاطمه (س).
دختری
که هر چقدر در مقام و منزلت او بنویسیم باز هم کم است. در شأن و منزلت او همین بس
که خداوند متعال در حدیث شریف کساء، اهل بیت (ع) را با نام فاطمه (س) به جبرئیل
معرفی می کند؛ و این در حالی است که خود رسول الله (ص) و علی (ع) حضور دارند. اما
خداوند متعال آنها را با نام فاطمه (س) معرفی کرده و می فرماید: « هُم فاطِمَه و
ابُوها و بَعلِها و بَنوها / آنها فاطمه و پدرش، فاطمه و همسرش و فاطمه فرزندانش
هستند». حضرت زهرا (س) در طول تاریخ درس های فراوانی برای بشریت به یادگار گذارده
است که از جمله آنها می توان به شخصیت ی ایشان، شخصیت علمی ایشان و شخصیت اجتماعی
ایشان اشاره کرد. اما مقوله ای که به مناسبت این ایام و روز مادر و روز زن بیشتر
حائز اهمیت می نماید؛ حضور فاطمه (س) در مقام مادری و همسری است.
بی شک فردی با
چنین خصوصیات بارز انسانی و مقامات بالای معنوی در هر موضوعی می تواند برای بانوان
جامعه اسلامی الگو باشد. چرا که وقتی تاریخ را نظاره کرده و آن را ورق می زنیم،
این بانوی نمونه علی رغم حضور شایسته در مناسبات مختلف اجتماعی و علمی، در مقام
مادر نیز نقش خود را به صورت ارزنده ایفا نموده و فرزندانی تربیت می کند که فردای
تاریخ را می سازند. از جمله وظائف مادران در محیط خانواده، تزریق محبت مادری و
ایجاد شخصیت والای انسانی در وجود فرزندان است که با عدم تحقیر آنها در محیط خانه
و دادن القاب و اسماء مناسب می توان بخشی از آن را به انجام رساند. با مرور حدیث شریف
کساء این مهم را می توان به وضوح مشاهده کرد؛ چرا که زهرا (س) در پاسخ فرزندان
خویش آنها را با جملات و عباراتی نظیر «قرة عینی/ نور چشمم» و « ثمرة فؤادی/ میوه
قلبم» مورد خطاب قرار می دهد. و همین یک رفتار به ظاهر ساده در روانشناسی امروز
امری مهم در جهت نیل به اهداف فوق الذکر تلقی می شود.
بخش دوم این مطلب را پیگیر باشید .!
همه هیاهوها خوابید و سر و صداها آرام شد. دیگر آن همه شور و نشاط ی که در جامعه و در شهرهای مختلف کشور ایجاد شده و رنگ و بوی رقابت بین دو جناح ی را گرفته بود؛ با اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری و منتخب شدن مجدد جناب ، تبدیل به رفاقت دوباره بین اعضای جامعه شده و مردم روال عادی زندگی خود را با امید به آینده ای روشن با تکیه بر وعده های انتخاباتی جناب ، از سرگرفتند. هان! درست حدس زده اید! بعد از مدت ها غیبت در فضای وبلاگ نویسی، خواستم در مورد انتخابات ریاست جمهوری امسال باب سخن گشوده و کلماتی چند قلم فرسایی کنم!
اما عجله نکنید .!
در ادامه مطلب منتظرتان هستیم .
ادامه مطلب
در تمامی جوامع بشری با توجه به وضعیت فرهنگی آن و به فراخور اقتضای جامعه، معضلات و مشکلات عدیده ای وجود داشته و در بسیاری از موارد دولت ها و در برخی موارد نیز ngo یا سازمان ها و ارگان های مردم نهاد و غیر دولتی، وارد میدان شده و برای حل و رفع آن اقدام می کنند. از جمله این معضلات در کشورهای مختلف جهان می توان به جنگ طلبی برخی کشورها که با راهپیمایی های ضد جنگ مردمی با آن مقابله می شود یا بیکاری و رکود مطلق در کشورهایی مانند یونان و برخی کشورهای اروپایی دیگر و یا معضل گرسنگی و سوء تغذیه بسیاری از مردم کشورهای آفریقایی اشاره کرد که در برخی از این موارد دولت ها و در بعضی دیگر نیز خود مردم برای مبارزه و مقابله با آن اقدام می کنند. جامعه جوان ایران اسلامی نیز در این میان استثنی نبوده و دارای معضلات و مشکلاتی نظیر بیکاری، تورم، رکود و برخی موارد دیگر است که البته رسیدگی به آنها در این مجال نگنجیده و متخصصان امر باید در مورد آنها نظرات کارشناسی شده و نه "کوچه بازاری" ارائه نمایند.
معضل مورد بحث ما که امروزه تبدیل به یکی از ناهنجاری های ریشه دار جامعه ما شده و مشکلات زیادی را نیز متوجه آن ساخته؛ "بــــد حــجــابــی" است.
بفرمایید ادامه مطلب
خودم نوشت:
پدرم !
وقتی به عرق صورتت که آن روز از پهنای صورت آفتاب گرفته و چین و چروک دارت که از فرط خستگی و کار مانند رودی سرازیر بود؛ فکر میکنم، به خودم اجازه نمی دهم که هرگز حتی قدمی به بیراهه رفته و نان غیر حلال سر سفره ببرم. چون هر چه که باشد من نان این عرق و زور بازو را خورده ام !!
لعنت خدا بر کسانی که با حقوق های نجومی حقت را پایمال می کنند .
نفوذ؛ کلید واژه ای که این روزها بسیار در مورد آن شنیده و احتمالا طی روزها و ماه های آینده نیز خواهید شنید؛ مفهومی که رهبر معظم انقلاب در میان انبوهی از موضوعات و مقولات روز کشور نسبت به آن نگرانی زائد الوصفی ابراز نموده و به همه آحاد جامعه و خصوصا مسؤولان تراز اول کشور و علاقه مندان به انقلاب نسبت به بروز این پدیده شوم هشدار داده اند. بی شک وقتی به عقب برگشته و نگاهی به گذشته و تاریخ پر فراز و نشیب کشور حتی در بحرانی ترین روزها می اندازیم، نظاره گر حضور محسوس افرادی خائن و خود فروخته نسبت به کشور و آینده آن هستیم که در نقش ایادی استکبار ظاهر شده و مو به مو حرف ها و دستورات القائی از سوی تئورسین های غربی را اجرا می کنند.
ادامه مطلب 
خودم نوشت :
در ایام انتخابات چند ماه آینده بیشتر حواسمان را جمع کنیم که دشمن بدجور برای نفوذ ی و فرهنگی در قالب افراد داخلی، برنامه ریزی کرده است . بـــــــــــــــه هــــــــــــــــــوش بــــــــــاشـــــــیـــــــــــــــم .
ادامه مطلب
از مدت ها پیش و با برنامه ریزی قبلی به همراه 9 نفر از دوستان در سامانه سماح برای حضور در پیاده روی میلیونی اربعین حسینی ثبت نام کرده بودیم؛ اما متأسفانه برای گرفتن ویزا کمی تأخیر نموده و مشکلات پس از آن دامن گیرمان شد. بالاخره با هر مشقتی که بود با کمی هزینه اضافی در مدت زمان سه روز، ویزای اربعین ما رسید و روز چهارشنبه ساعت 15:30 دقیقه بعد از ظهر از زنجان حرکت کردیم. مادرم [ که تاج سری است برای خودش ] اصرار داشت که مانند سال های گذشته برای بدرقه تا دم ماشین حضور یابد اما من مخالفت کردم، چرا که یادآوری اشک هایش لحظه سوار شدن؛ تا پایان سفر برایم آزار دهنده بود .
ادامه مطلب
چندان هم فرقی ندارد؛ مانند تمام مسافرت ها اینجا نیز مردمان بسیاری کیف و چمدان و کوله به دست راهی نقطه ای مشخص در آن سوی این سرزمین هستند. مانند تمام مسافرت ها اینجا نیز مردمان از یک مبدأ مشخص به یک مقصد مشخص در حال حرکت هستند. اما تنها تفاوت اساسی بین همه مسافرت ها با این مسافرت اینکه، اینجا « عشق » حرف اول و آخر را می زند و به غیر از آن با هیچ معیار زمینی و دنیایی نمی توان چیزهایی را که در قالب این سفر به چشم می بینی باور کنی !! اربعین را می گویم .! همان سفری که تا پا در جاده نگذاشته و راهی آن نشوی و با چشم زمینی همه آن همه زیبایی های آسمانی را نبینی نمی توانی به عمق مطالبی که دیگران درباره اربعین تعریف می کنند، پی ببری .
ادامه مطلب
بار اول نیست و قطعا بار آخر نیز نخواهد بود؛ بارها و بارها چنین اتفاقاتی روی داده و خواهد داد !! تجمع های مردمی در محکومیت توهین! برنامه فیتیله را می گویم؛ تجمعاتی که بدون کوچک ترین تعقل و تفکری در برنامه مورد اشاره و صرفا با اغراض ی و برای عقده گشایی با انقلاب و به قول معروف برای تسویه حساب با آن از سوی افراد معلوم الحال صورت می گیرد !! قبل از اینکه به این بحث بپردازیم بهتر است با یک « فلش بک » به گذشته سفر کوتاهی داشته باشیم تا ببینیم در گذشته نیز چنین تجمعاتی صورت می گرفت و اصلا سابقه داشته است یا خیر . !!!
عموهای خوب فیتیله ای که سابقه کاری بیش از 20 ساله ای در عرصه هنر و تئاتر دارید و هیچ گاه نیز در این مدت بسیار طولانی، توهینی به هیچ قومیت و یا شخصی در پرونده شما دیده نمی شود!! هرگز برنامه تئاتر خیابانی طنز شما در زنجان حدود 15 سال پیش را از یاد نخواهم برد که چگونه برای خنداندن بچه ها از خود بی خود شده بودید؛ همچنین زحمات شما در همین برنامه فیتیله را نیز از یاد نخواهیم برد که چگونه برای نشاندن گل لبخند ـ آن گمشده این روزهای جامعه ـ بر گوشه لبان مردم حتی نقش گاو و الاغ را نیز بازی کردید . بابت اخراج و ممنوع التصویری، بنده به عنوان یک آذری زبان از طرف تمام ترک ها از شما معذرت خواهی میکنم !!!
ادامه مطلب
وقتی دست به
قلم می شوم و می خواهم این سطور را به رشته تحریر در آورم، دستم می لرزد، قلبم
انگار می خواهد از سینه کنده شود، قلم به غلیان آمده و قصد یک جا ایستادن برای
نوشتن را ندارد!! وای خدای بزرگ چه مصیبت عظیمی!!! چرا که چند ساعت از ظهر عاشورا
گذشته است؛ همه همهمه ها پایان یافته، بدن بی جان ارباب در قتلگاه افتاده، لباس ها
و انگشتر به غارت رفته، چند ساعت از ندای « هل من ناصر ینصرنی » گذشته است، عباس
گوشه ای کنار نهر علقمه آرام خفته است، علی اکبر و قاسم و حبیب بن مظاهر و عون و
بقیه اصحاب در خون خود غلتیده و به دیدار خدای خویش شتافته اند، خیمه ها غارت شده
و بچه های یتیم به بیابان ها فرار کرده اند، چه صحنه غم انگیزی است غروب عاشورا
همراه با تداعی خیمه های نیم سوخته و مادران داغدار؛ و از این جاست که غم ها و
مهنت های زینب بنت علی ع آغاز شده و مأموریت یافته تا به جای عباس، پاسدار و محافظ
بچه ها و اهل خیمه ها باشد .
آورده اند که روزی سه لاک پشت تصمیم می گیرند به گردش و تفریح رفته و لحظاتی را به شادی با همدیگر سپری کنند؛ همه چیز را آماده کرده و حرکت می کنند، 10 سال طول می کشد تا به محل مورد خود برسند. هنگام پهن کردن بساط سور خود، متوجه می شوند که برای روشن کردن آتش کبریت یادشان رفته و به همراه خود نیاورده اند؛ به قید قرعه یکی از آنها مأمور برگشتن به خانه و آوردن کبریت می شود به شرط اینکه آن دو لاک پشت دیگر نامردی نکرده و غذاها را تا برگشتن او نخورند. دو لاک پشت دو سال، پنج سال و نهایتا 10 سال صبر می کنند تا دوستشان که برای آوردن کبریت رفته است برگردد اما وقتی می بینند که خبری از او نشد تصمیم می گیرند که غذاها را بخورند. در همین حین ناگهان دوستشان از پشت درخت بیرون می پرد و می گوید: دیدید گفتم نمی توان به شما اعتماد کرد؛ من تمام این 10 سال را مراقب شما بودم تا مبادا غذاها را بخورید .!!
درباره این سایت